dastan-kootah

متن مرتبط با «خاطرات» در سایت dastan-kootah نوشته شده است

خاطرات

  • خاطرات پا به درون خانه ی اجدادی می گذارم.در چوبین قرمز رنگ خاک گرفته را می بندم.علفهای هرز زیادی رشد کرده اند.جویباری کوچک از میان خانه روان می باشد.چند درخت خشکیده در باغچه کنار نهر،جلوه ی ترسناکی در این دمادم غروب به خانه بخشیده اند.جلوتر،پلی کوچک بین باغچه و در خانه قرار دارد که ماشین ها از آنجا به باغچه وارد می شوند.کنار خانه و در سمت راستش انباری کوچکی هست که درش قفل می باشد.جلوتر،دری برای ورود به باغ اصلی وجود دارد.کنارش هم دستشویی کوچکی موجود است که روی دیوار رو به باغش،سوراخی برای رد و بدل شدن هوا ساخته اند.,خاطرات,داستان کوتاه های نویسنده وبلاگ،روزبه عقیلی,dastan-kootah,وبلاگ,نیلوبلاگ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها