دود کشنده پیرمرد نالان به آسمان می نگرد.ابرهای ضخیم خاکستری خیلی وقت است بالای سر شهر به چشم می خورند.این ابرها نمیخواهند تکان بخورند.حدود یک ماه است این ابرها بالای سر شهر جا خوش کرده اند.این ابرها گریه شان نمیگیرد.مشکل این است.ابرهای تنبل خشن!,دود کشنده,داستان کوتاه های نویسنده وبلاگ،روزبه عقیلی,dastan-kootah,وبلاگ,نیلوبلاگ ...ادامه مطلب