dastan-kootah

متن مرتبط با «شعری از اخوان ثالث» در سایت dastan-kootah نوشته شده است

مسابقه داستان نویسی شازده کوچولو

  • سلام دوستان این یه مسابقه داستان نویسی برای افراد زیر15سال است که دوره ی سومش هست که برگزار میشه حتما بهش سر بزنید.داستان های قشنگی مینویسن و میتونین برای برنده شدن تلاش کنید. اینم لینک مسابقه ی داستان نویسی شازده کوچولو http://princeprize.blogfa.com/,مسابقه داستان نویسی شازده کوچولو,داستان کوتاه های نویسنده وبلاگ،روزبه عقیلی,dastan-kootah,وبلاگ,نیلوبلاگ ...ادامه مطلب

  • شعری از اخوان ثالث

  • اشعار زیبا اي تكيه گاه و پناه زيباترين لحظه هاي پرعصمت و پرشكوه تنهائي و خلوت من! اي شط شيرين پرشوكت من!,شعری از اخوان ثالث,شعر نو,dastan-kootah,وبلاگ,نیلوبلاگ ...ادامه مطلب

  • یکی از همین روزها

  • یکی از همین روزها نویسنده: گابریل گارسیا مارکز برگردان: محمد رضا قلیچ خانی   دوشنبه با هوای گرم آغاز شد و خبری هم از باران نبود. آرلیو اسکاور که دندانپزشک تجربی بود ، صبح زود سر ساعت شش مطبش را باز کرد. چند دندان مصنوعی را که هنوز در قالب پلاستیکی بودند از کابینت شیشه‌ای برداشت و یک مشت ابزار را به ترتیب اندازه چنان روی میز چید که انگار به نمایش گذاشته است. پیراهن راه راه بدون یقه‌ای را که دکمه فلزی طلایی رنگی در بالا داشت پوشید و بند شلوارش را بست. شق‌ورق و استخوانی بود و نگاهش هیچ تناسبی با شرایط محیط کارش نداشت و به نگاه مرده‌ها می‌مانست. .....,یکی از همین روزها,نویسنده:گابریل گارسیا مارکز,برگردان:محمد رضا قلیج خانی,داستان کوتاه,dastan-kootah,وبلاگ,نیلوبلاگ ...ادامه مطلب

  • دید و بازدید عید

  •   دید و بازدید عید از کتاب: دید و بازدید نویسنده: جلال آل احمد        سلام. حضرت آقای استاد تشریف دارند؟ بفرمایید فلانی است. - ... صدای استاد از داخل اتاق بلند شد و از حیاط گذشت که با صدای کشیده می گفت: «آقای ... بفرمایید تو ... کلبه ی ... در ... ویشی ... که صاحب و دربون ... نداره.» - به به ! سلام آقای من ! گل آوردی؛ لطف کردی؛ بیا جانم ! بیا بنشین پهلوی من و از آن بهاریه های عالی که همراه داری برای ..... ..... ما بخوان، بخوان تا روحمان تازه شود. ما که فقط به عشق شما جوان ها زنده ایم ... - اختیار دارید حضرت آقای استاد، بنده د ... ر مقابل شما ؟! اختیار دارید. - نه نمیشه. به جان خودم نمیشه حتماً باید بخونی و گرنه روحم کسل میشه. - حضرت استاد اطلاع دارند که بنده شعر نمی سازم. آن هم در حضرت شما؟ - به ! مگه ممکن است؟ من می دونم که هیچ وقت بی شعر پیش ما نمی آیی. زود باش جانم.,دید و بازدید عید,نویسنده:جلال آل احمد,داستان کوتاه.dastan-kootah,وبلاگ,نیلوبلاگ ...ادامه مطلب

  • فرق عشق و ازدواج

  • شاگرد از استادش پرسید: عشق چیست؟ استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما هنگام عبور از گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی.,فرق عشق و ازدواج,جمله های زیبا,dastan-kootah,وبلاگ,نیلوبلاگ ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها